۱۷۶ بار خوانده شده

شمارهٔ ۵۱۱

خیرالامور اوسط اولاد آدمیم
در عین عالمیم و مبرا ز عالمیم

در مفلسی است چاشنی حد اعتدال
چون کاسهٔ تهی نه زیادیم و نه کمیم

در دامگاه حادثه صیدی چو ما که دید
رامیم با شکاری و از خویش می رمیم

دیدیم تا در آینهٔ دل جمال دوست
اسکندر زمانه و هم جام و هم جمیم

ما را تلاش چشمهٔ حیوان چو خضر نیست
آب حیات یافته از چاه زمزمیم

ای دل صفای مروه ز سعی تمام ماست
ما در حریم خاص دل و دیده محرمیم

[ار هست] جور چرخ به نیکان تو ای رقیب
با ما بدی مکن که ز نیکان عالمیم

تاب نگاه گرم نداریم از کسی
بر روی روزگار مگر چشم شبنمیم

برهان ما کلام خداوندگار ماست
هر جا که می رویم سعیدا مکرمیم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۱۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۱۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.