۱۸۱ بار خوانده شده

شمارهٔ ۵۲۶

دمی در پای خم سرمان و بحر و بر تماشا کن
بیا و آنچه جم می دید در ساغر تماشا کن

میان ابروی جانان عجب جنگی است پیوسته
کمان و تیر و تیغ و دشنه و خنجر تماشا کن

در این زندان هشیاری چه خود را مبتلا داری
بیا در بزم مستان عالم دیگر تماشا کن

به دل کلک خیالت هر نفس نقش دگر بندد
حساب جمع و خرج خود در این دفتر تماشا کن

به هر رنگی که می داری به یکرنگی برآرم دم
چو منصورم در آتش سوز و خاکستر تماشا کن

سعیدا دیده ای در خویش جانان را ولی مبهم
قدم نه پیشتر از خویش، نیکوتر تماشا کن
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۲۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۲۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.