هوش مصنوعی: شاعر از نازکی دل پر از آرزو و غم‌هایش می‌گوید. او سال‌ها در میانهٔ رنج و اندوه زیسته و به دنبال نجات است، اما راهی نمی‌یابد. غم و گریه خوراک روزانه‌اش شده و امید چندانی به آینده ندارد. در پایان اشاره می‌کند که فردا نه با گفتار، بلکه با عمل سنجیده می‌شود.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عرفانی و غم‌انگیز است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب‌تر است. همچنین، اشاره به مفاهیمی مانند می و میخانه ممکن است برای گروه‌های سنی پایین‌تر نامناسب باشد.

شمارهٔ ۵۴۲

از بسکه نازک است دل پر ز آرزو
داریم همچو شیشهٔ می گریه در گلو

من عمرهاست خدمت میخانه کرده ام
کی می رسد به داد خمار دلم سبو؟

راه نجات را سر مویی نمانده اند
کردند چاک سینهٔ ما چون به غم رفو

اندوه و گریه بود طعام و شراب ما
روزی که می نوشت قلم «و اشربوا کلو»

فردا عمل طلب کند از ما نه نثر و نظم
کاری نرفته پیش، سعیدا به گفتگو
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۴
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۴۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۴۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.