۱۷۹ بار خوانده شده

شمارهٔ ۵۴۳

دل گر از دست شود در خم ابرو، گو شو
ور شود زار و نزار از غم آن مو، گو شو

سوی او [می رو و] از شش جهت اندیشه مکن
گر شود هر دو جهان از تو به یک سو، گو شو

جان من باد فدا چشم سیه را گو باد
سر مجنون چو شود بر سر آهو، گو شو

من نه آنم که سر از بندگیت بردارم
گر شود سلسلهٔ دل خم گیسو، گو شو

نیست از مردن ابنای زمان هیچ غمی
گر شود خشک، گل و لالهٔ خودرو، گو شو

زلف عمری است سعیدا که تو را در دست است
گر شود جان چه شود بر سر یک مو، گو شو
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۴۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۴۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.