هوش مصنوعی: این متن شعری عرفانی و عاشقانه است که از مضامینی مانند عشق، رنج، تسلیم و عرفان بهره می‌برد. شاعر از درد عشق، تسلیم در برابر معشوق و حالات روحی خود سخن می‌گوید. همچنین اشاره‌هایی به مفاهیم عرفانی مانند بی‌خودی، فنا و عشق الهی دارد.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عرفانی و عاشقانه پیچیده است که برای درک کامل آن، مخاطب نیاز به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات عرفانی دارد. همچنین برخی از مفاهیم مانند رنج و تسلیم ممکن است برای سنین پایین سنگین باشد.

شمارهٔ ۵۵۱

باز چشمش سرمه آمیز آمده
طرفه بیماری به پرهیز آمده

غیر داغ و آه از دل برنخاست
وادی ایمن بلاخیز آمده

کوه هستی را به ما هموار کرد
عشق فرهاد سحرخیز آمده

هر که او مست شراب بیخودی است
ساغرش بی باده لبریز آمده

ناتوانی دیده کس جز چشم او
خسته و بیمار و خونریز آمده

از تبسم لب دگر هرگز نبست
تا به کام دل نمک ریز آمده

شد به غارت کردن جان ها سوار
هر دو فتراکش دلاویز آمده

سوخت دل گویا به داغ سینه ام
آه من با شعلهٔ تیز آمده

کیست یارب در پس آیینه ام
طوطی نطقم شکرریز آمده

جان من شد بندهٔ ملای روم
دل مرید شمس تبریز آمده

از برای غم سعیدا غم مخور
گرچه این لشکر به انگیز آمده
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۵۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۵۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.