هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از درد دوری از معشوق و اندوه ناشی از آن می‌گوید. او با استفاده از تصاویر شعری مانند سیاهی لاله، داغ هوس، و بلبل بی‌آشیان، احساسات خود را بیان می‌کند. در پایان، شاعر از مخاطب می‌خواهد که تلاش کند تا اثری از خود به جای بگذارد، همان‌طور که از بلبل ناله و از طوطی قفس باقی مانده است.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و فلسفی است که درک آن برای مخاطبان زیر 16 سال ممکن است دشوار باشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیه‌های پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد.

شمارهٔ ۵۵۲

ز من تا کوی جانان گرچه یک آواز رس مانده
ز دوری می زدم فریاد اما ناله پس مانده

سیاهی لاله را بر تن نه از بخت سیه باشد
که از پیمانهٔ می در دلش داغ هوس مانده

نه خال است آن که می بینی تو بر رخسارهٔ نسرین
که بر خوان نباتی ریزهٔ پای مگس مانده

مرا گل بر سر شوریده بی او با چه می ماند
که گویی بلبلی بر آشیان یک مشت خس مانده

سعیدا سعی کن تا از تو هم چیزی نشان ماند
که از بلبل فعان و ناله، از طوطی قفس مانده
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۵۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۵۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.