۲۲۱ بار خوانده شده

شمارهٔ ۴۰

ای رخ زیبای تو رشک مه و آفتاب
روی تو و جام می، عکس گل اندر شراب

جمله جهان انتظار، در طلب یار غار
تا که ببیند بخواب روی ترا بی حجاب؟

در حجب عزتی، در تتق وحدتی
چون همگی حیرتی، مست تو شد شیخ و شاب

تو ز من از باده پرس وز می آماده پرس
آمد ایام وصل، رفت زمان حجاب؟

قصه جانانه پرس وز می و می خانه پرس
از دل دیوانه پرس، گنج بود در خراب

ساقی ما، باده ده، باده آماده ده
برد دلم راز من ناله چنگ و رباب

قاسم دیوانه شد، چونکه بدید و شنید
روی تو چون جام می، بوی تو چون مشک ناب
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.