۳۸۱ بار خوانده شده

توشهٔ پژمردگی

لاله‌ای با نرگس پژمرده گفت
بین که ما رخساره چون افروختیم

گفت ما نیز آن متاع بی بدل
شب خریدیم و سحر بفروختیم

آسمان، روزی بیاموزد ترا
نکته‌هائی را که ما آموختیم

خرمی کردیم وقت خرمی
چون زمان سوختن شد سوختیم

تا سفر کردیم بر ملک وجود
توشهٔ پژمردگی اندوختیم

درزی ایام زان ره میشکافت
آنچه را زین راه، ما میدوختیم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:توانا و ناتوان
گوهر بعدی:تهیدست
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.