۱۸۱ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۹

زوالی نیست دست پیشتر را
زدم در پرده راه هر نظر را

اگر سرد است اگر گرم است خونم
به هر رگ بسته دست نیشتر را

برآید گرد اگر دریا و ازکان
شکستی کی رسد آب گهر را

جنون نقش نگین خویش دارد
نهان لوح طلسم خیر و شر را

پشیمانی مبارک باد تحسین
بکش این مست از خود بی خبر را

بسی در دیده دل سیرکردم
یکی دیدم سواد خیر و شر را

اسیر از موجه شوقی به ساحل
شکستم کشتی بحر خطر را
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.