۱۴۴ بار خوانده شده

شمارهٔ ۵۳۳

وفا با خاکساری می توان کرد
خزانی را بهاری می توان کرد

چنین بیگانه مگذر از دل ما
در این صحرا شکاری می توان کرد

صبا خاکستر داغم نگه دار
نثار لاله زاری می توان کرد

تو گر ساقی شوی مانند خورشید
به یک ساغر مداری می توان کرد

در دولتسرای خاکساری است
که کسب اعتباری می توان کرد

غبارم در طلسم انتظار است
به خاک من گذاری می توان کرد

اسیر از یاد چشم مست ساقی
مداوای خماری می توان کرد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۳۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۳۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.