هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از تجربیات عاشقانه و روحانی خود میگوید. او از عشق به عنوان معمار زندگی خود یاد میکند، از دشمنی و کمالطلبی پرهیز کرده و به سادگی و یکرنگی روی آورده است. همچنین، از تسلیم شدن در برابر عشق و فدا کردن دل و دین برای معشوق سخن میگوید.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آنها به بلوغ فکری و تجربهی زندگی نیاز دارد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند فدا کردن دل و دین ممکن است برای سنین پایین تر نامناسب باشد.
شمارهٔ ۷۳۴
خراب آباد بودم عشق را معمار خود کردم
شکست خاطر آسوده را دیوار خود کردم
کمال دشمنی آیینه نقص است فهمیدم
دل خصمی به هرکس داشتم آزار خود کردم
شمار سبحه ایمانیانم کفر مشرب بود
نفس دزدیدنی را حلقه زنار خود کردم
نمی دانم چه خواهم کرد با سرشاری حیرت
به یاد چشم مستی ساغری در کار خود کردم
غرور طاعتم اندیشه آرا گشت ترسیدم
شکست توبه ای در کار استغفارم خود کردم
به رنگ آمیزی گلهای یکرنگی همینم بس
که هر برگ گلشن آیینه دیدار خود کردم
اسیر پاکبازم خانه زاد نرد سربازی
دل و دین کفر و ایمان را فدای یار خود کردم
شکست خاطر آسوده را دیوار خود کردم
کمال دشمنی آیینه نقص است فهمیدم
دل خصمی به هرکس داشتم آزار خود کردم
شمار سبحه ایمانیانم کفر مشرب بود
نفس دزدیدنی را حلقه زنار خود کردم
نمی دانم چه خواهم کرد با سرشاری حیرت
به یاد چشم مستی ساغری در کار خود کردم
غرور طاعتم اندیشه آرا گشت ترسیدم
شکست توبه ای در کار استغفارم خود کردم
به رنگ آمیزی گلهای یکرنگی همینم بس
که هر برگ گلشن آیینه دیدار خود کردم
اسیر پاکبازم خانه زاد نرد سربازی
دل و دین کفر و ایمان را فدای یار خود کردم
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۳۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۳۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.