هوش مصنوعی: این متن شعری است که از عناصر طبیعت و تصاویر شاعرانه برای بیان احساسات عمیق عاشقانه و عرفانی استفاده می‌کند. شاعر از شمع، گل، آتش، خورشید، ماه، و دیگر نمادها برای توصیف حالات درونی خود و عشقش به معشوق بهره می‌برد. در نهایت، شاعر از ناتوانی خود در بیان کامل این احساسات سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ این متن شامل مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از زبان و تصاویر شاعرانه نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.

غزل شمارهٔ ۲۹

دوش کان شمع نیکوان برخاست
ناله از پیر و از جوان برخاست

گل سرخ رخش چو عکس انداخت
جوش آتش ز ارغوان برخاست

آفتابی که خواجه‌تاش مه است
به غلامیش مدح خوان برخاست

از غم جام خسروی لبش
شور از جان خسروان برخاست

روی بگشاد تا ز هر مویم
صد نگهبان و دیده‌بان برخاست

یارب از تاب زلف هندوی او
چه قیامت ز هندوان برخاست

مشک از چین زلف می‌افشاند
آه از ناف آهوان برخاست

چشم جادوش آتشی در زد
دود از مغز جادوان برخاست

فتنه‌ای کان نشسته بود تمام
باز از آن ماه مهربان برخاست

پیش من آمد و زبان بگشاد
گفت یوسف ز کاروان برخاست

دل به من ده که گر به حق گویی
در غم من ز جان توان برخاست

دل چو رویش بدید دزدیده
بگریخت از من و دوان برخاست

آتش روی او بدید و بسوخت
به تجلی چو آن شبان برخاست

او چو سلطان به زیر پرده نشست
دل تنها چو پاسبان برخاست

چون همه عمر خویش یک مژه زد
همه مغزش ز استخوان برخاست

نتوان کرد شرح کز چه صفت
دل عطار ناتوان برخاست
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.