هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه است که در آن شاعر از عشق و زیبایی معشوق خود سخن می‌گوید. او از گلرنگ و شکربار بودن معشوق، خارهای عشق، زیبایی لب‌ها و چشم‌های معشوق، و تأثیرات عشق بر خود و جهان صحبت می‌کند. شاعر همچنین از ستم‌های معشوق و عشق بی‌پایان خود به او می‌گوید.
رده سنی: 16+ این متن شامل مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از عبارات و تشبیهات ممکن است نیاز به تفسیر و تحلیل بیشتری داشته باشند که برای سنین بالاتر مناسب‌تر است.

غزل شمارهٔ ۴۵

لعل گلرنگت شکربار آمدست
قسم من زان گل همه خار آمدست

گو لبت بر من جهان بفروش ازانک
صد جهان جانش خریدار آمدست

پاره دل زانم که در دل دوختن
نرگس تو پاره‌ای کار آمدست

دل نمی‌بینم مگر چون هر دلی
در خم زلفت گرفتار آمدست

پستهٔ شورت نمک دارد بسی
زین سبب گویی جگر خوار آمدست

نی خطا گفتم ز شیرینی که هست
پستهٔ شورت شکربار آمدست

چشمهٔ نور است روی او ولیک
آن دو لب یک دانه نار آمدست

زان شکر لب شور در عالم فتاد
کان شکر لب تلخ گفتار آمدست

چشمه نوشش که چشم سوز نیست
درج لعل در شهوار آمدست

عاشقا روی چو ماه او نگر
کافتابش عاشق زار آمدست

دست بر سر پیش رویش آفتاب
پای کوبان ذره کردار آمدست

بر همه عالم ستم کردست او
با چنان رویی به بازار آمدست

آری آری روشن است این همچو روز
کان سیه گر چون ستمکار آمدست

خون جان ماست آن خون نی شفق
گر سوی مغرب پدیدار آمدست

آنچه در صد سال قسم خلق نیست
بی رخ او قسم عطار آمدست
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.