هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از درد عشق و بیقراری روحی خود سخن میگوید. او از احساس بیاختیاری و گرفتاری در عشق معشوق مینالد و از رنجها و مصیبتهایی که در این راه متحمل شده است، یاد میکند. شاعر به مقایسه خود با حلاج اشاره میکند و میگوید همان آتشی که حلاج را سوزاند، او را نیز درگیر کرده است. او از انتظار و اشکهای بیشمار خود در راه عشق میگوید و از تنهایی و رنجهایش سخن میراند.
رده سنی:
16+
این متن حاوی مفاهیم عمیق عاطفی و روحی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربههای زندگی دارد. مفاهیمی مانند عشق، رنج، و تنهایی ممکن است برای مخاطبان کمسنوسال قابل درک نباشد یا باعث سردرگمی آنها شود. بنابراین، این متن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسبتر است.
غزل شمارهٔ ۵۰
ندانم تا چه کارم اوفتادست
که جانی بی قرارم اوفتادست
چنان کاری که آن کس را نیفتاد
به یک ساعت هزارم اوفتادست
همان آتش که در حلاج افتاد
همان در روزگارم اوفتادست
دلم را اختیاری مینبینم
خلل در اختیارم اوفتادست
مگر با حلقههای زلف معشوق
شماری بیشمارم اوفتادست
مگر در عشق او نادیده رویش
دلی پر انتظارم اوفتادست
شبی بوی می او ناشنوده
نصیب از وی خمارم اوفتادست
هزاران شب چو شمعی غرقه در اشک
سر خود در کنارم اوفتادست
هزاران روز بس تنها و بی کس
مصیبتهای زارم اوفتادست
اگر تر دامن افتادم عجب نیست
که چشمی اشکبارم اوفتادست
کجا مردی است در عالم که او را
نظر بر کار و بارم اوفتادست
نیفتاد آنچه از عطار افتاد
که تا او هست کارم اوفتادست
که جانی بی قرارم اوفتادست
چنان کاری که آن کس را نیفتاد
به یک ساعت هزارم اوفتادست
همان آتش که در حلاج افتاد
همان در روزگارم اوفتادست
دلم را اختیاری مینبینم
خلل در اختیارم اوفتادست
مگر با حلقههای زلف معشوق
شماری بیشمارم اوفتادست
مگر در عشق او نادیده رویش
دلی پر انتظارم اوفتادست
شبی بوی می او ناشنوده
نصیب از وی خمارم اوفتادست
هزاران شب چو شمعی غرقه در اشک
سر خود در کنارم اوفتادست
هزاران روز بس تنها و بی کس
مصیبتهای زارم اوفتادست
اگر تر دامن افتادم عجب نیست
که چشمی اشکبارم اوفتادست
کجا مردی است در عالم که او را
نظر بر کار و بارم اوفتادست
نیفتاد آنچه از عطار افتاد
که تا او هست کارم اوفتادست
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.