هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه از یک باغ گلستانی و معشوقی زیبا صحبت می‌کند که مانند خورشید می‌درخشد اما از دید نامحرمان پنهان است. شاعر از عشق و زیبایی معشوق می‌گوید و آرزو می‌کند که زمانی را با او بگذراند. همچنین، از زبان شیرین و زیبایی معشوق تعریف می‌کند و در نهایت به عشق و فداکاری در راه عشق اشاره می‌کند.
رده سنی: 15+ محتوا شامل مضامین عاشقانه و احساسی است که برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب است. همچنین، زبان و ساختار شعر ممکن است برای کودکان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد.

شمارهٔ ۸ - و له ایضا

مرا در موردستان گلستانی است
که گل چون روی او در گلستان نیست

دلم بربود و جانم زنده گردد
اگر آید برم، کآرام جانی است

رخش باشد چو خورشید آشکارا
ولی از چشم نامحرم نهانی است

اگر طوطی سخن گوید ز شکر
بر گفتار او شیرین زبانی است

چو روی مه وشت گلزار خوبی است
چو قد دلکشت سرو روانی است

بیا آخر زمانی در بر من
که ترک جان کنم کآخر زمانی است

برو حیدر به کوی عشقبازان
به ترک جان بگو چون دلستانی است
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۷ - و له ایضا
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹ - و له ایضا
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.