هوش مصنوعی: شاعر در این متن از درد فراق یار و رنج‌های عاشقانه می‌گوید. او با تصاویری مانند اشک عناب‌رنگ، خارهای سنان‌مانند در پهلوی مجروح، و نور مهتاب در شب تاریک، احساسات خود را بیان می‌کند. همچنین، به ستایش یار و توصیه به پرهیز از خط خون‌ریز او می‌پردازد و در پایان، عبادت عاشقانه در مسجد را با یاد محراب ابروی یار مقایسه می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه عمیق و استفاده از استعاره‌های پیچیده است که درک آن‌ها ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد. همچنین، برخی تصاویر مانند 'خون‌ریز' و 'مجروح' ممکن است برای کودکان مناسب نباشد.

شمارهٔ ۴۵ - و له ایضا

بیا که مردمک دیده غرقه در آب است
ببین که اشک روانم به رنگ عناب است

به یاد یار گل اندام، خار همچو سنان
به زیر پهلوی مجروح من چو سنجاب است

ز حال دیده ی بی خواب من چه غم دارد
ستمگری که ز جام غرور در خواب است

ز گریه مردم دریانشین دیده ی من
به حسرت گهری در میان غرقاب است

رخ منور دلبر به زیر سایه ی زلف
چنان که در شب تاریک نور مهتاب است

ز خط یار بپرهیز از آنکه خون ریز است
به زلف دوست میاویز از آنکه در تاب است

به کنج مسجد جامع، خوشا نماز کسی
که طاق ابروی یارش به جای محراب است

سرش به سرکشی و سلطنت فروناید
هر آن کسی که چو حیدر غلام اصحاب است
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۴ - و له ایضا
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۶ - و له ایضا
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.