۲۲۰ بار خوانده شده

شمارهٔ ۵۰ - بهاریات

بهار و باده و روی نگار خوش باشد
نوای بلبل و بانگ هزار خوش باشد

نگار موی میان در کنار، وقت صبوح
کنار سبزه، میان بهار خوش باشد

شراب در سر و مطرب حریف و ساقی مست
نگار در بر و گل در کنار خوش باشد

بهار خرم و جام شراب و نغمه ی چنگ
چگونه بی رخ آن غمگسار خوش باشد

هر آن کسی که چو من بلبل گلی گردد
اگر خورد ز غمش زخم خار خوش باشد

ز مشک بر ورق روی همچو برگ گلش
محقق است که خط غبار خوش باشد

میان مجلس اغیار و گفتگوی رقیب
اگر کرشمه کند چشم یار خوش باشد

به مجلسی که کشم جام زهر چون حیدر
ز دست او چو می خوشگوار خوش باشد

جفا و جور کش ای ناتوان که بر بنده
جفا و جور خداوندگار خوش باشد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۹ - و له ایضا
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۱ - فی البدیهه
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.