هوش مصنوعی: در این متن، شاعر از تجربه‌ای عرفانی و روحانی سخن می‌گوید که در نیمه‌شب رخ داده است. او از حالتی نیمه‌مست و نیمه‌هوشیار سخن می‌گوید که در آن عقل و خرد تحت تأثیر عشق و مستی قرار گرفته‌اند. شاعر به می‌نوشد و از خودی خویش رها می‌شود، تا جایی که به خاک تبدیل شده و در برابر عطار (شاید اشاره به عطار نیشابوری) فروتنی می‌کند. این متن بیانگر سفر روحانی و رهایی از خود برای رسیدن به حقیقت است.
رده سنی: 18+ این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین، استفاده از مفاهیمی مانند مستی و رهایی از خود ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده و نامفهوم باشد.

غزل شمارهٔ ۶۹

نیم شبی سیم برم نیم مست
نعره‌زنان آمد و در در نشست

هوش بشد از دل من کو رسید
جوش بخاست از جگرم کو نشست

جام می آورد مرا پیش و گفت
نوش کن این جام و مشو هیچ مست

چون دل من بوی می عشق یافت
عقل زبون گشت و خرد زیر دست

نعره برآورد و به میخانه شد
خرقه به خم در زد و زنار بست

کم زن و اوباش شد و مهره دزد
ره زن اصحاب شد و می‌پرست

نیک و بد خلق به یکسو نهاد
نیست شد و هست شد و نیست هست

چون خودی خویش به کلی بسوخت
از خودی خویش به کلی برست

در بر عطار بلندی ندید
خاک شد و در بر او گشت پست
وزن: مفتعلن مفتعلن فاعلن (سریع مطوی مکشوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۶۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۷۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.