هوش مصنوعی: این متن شعری عرفانی است که به موضوع عشق الهی و عرفان می‌پردازد. شاعر از مفاهیمی مانند عشق، معشوق، عارف، و سلوک عرفانی سخن می‌گوید و تأکید می‌کند که عشق حقیقی فراتر از دنیای مادی است و تنها راه رسیدن به حقیقت است. همچنین، شاعر به وحدت وجود و یگانگی همه چیز در عشق الهی اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات عرفانی دارد. همچنین، برخی از مفاهیم ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده و ناملموس باشد.

غزل شمارهٔ ۹۴

هر که درین دیرخانه مرد یگانه است
تا به دم صور مست درد مغانه است

ور به دم صور باهش آید ازین می
نیست مبارز مخنث بن خانه است

بر محک دیرخانه ناسره آید
هر که گمان می‌برد که شیر ژیان است

در بن این دیر درس عشق که گوید
آنکه ز کونین بی نشان و نشانه است

هر که دلی شاخ شاخ یافت چو شانه
سالک آن زلف شاخ شاخ چو شانه‌است

بر سر جمعی که بحر تشنهٔ آنهاست
هرچه رود جز حدیث عشق فسانه است

عاشق ره را هزار گونه جنیبت
در پس و در پیش این طریق روانه است

عشق که اندر خزانهٔ دو جهان نیست
در بن صندوق سینه کنج خزانه است

چون رخ معشوق را نه شبه و نه مثل است
سلطنت عشق را نه سر نه کرانه است

چشمه و کاریز و جوی و بحر یک آب است
عاشق و معشوق و عشق هر سه بهانه است

ذره اگر بی‌عدد به راه برآید
ذره که باشد چو آفتاب عیان است

هر دو جهان دام و دانه است ولیکن
دیده و دل را وجود دام چو دانه است

تا که زبانم به نطق عشق درآمد
در دل عطار صد هزار زبانه است
وزن: مفتعلن فاعلات مفتعلن فع (منسرح مثمن مطوی منحور)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۳
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۹۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۹۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.