هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از احساس گم‌گشتگی، تنهایی و جست‌وجوی معنویت سخن می‌گوید. او از دل‌شدگی، بیگانگی از دنیا و نیاز به راهنمایی معنوی می‌گوید و در پی یافتن پاسخ برای پرسش‌های عمیق خود است. شاعر از رنج‌ها و مشکلات زندگی می‌گوید و در جست‌وجوی کسی است که بتواند او را از این وضعیت نجات دهد.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که برای درک کامل آن، مخاطب نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین، استفاده از اصطلاحات و مفاهیم عرفانی ممکن است برای سنین پایین‌تر قابل درک نباشد.

غزل شمارهٔ ۱۰۲

ای دلشده دلربای من کیست
از جای شدم به جای من کیست

بیگانه شدم ز هر دو عالم
واگه نه که آشنای من کیست

ره گم کردم درین بیابان
کو رهبر و رهنمای من کیست

جان می‌کاهم درین ره دور
پیک ره جان‌فزای من کیست

صد بار بریختند خونم
در عهدهٔ خون‌بهای من کیست

هر دم گرهی عظیم افتد
در پرده گره‌گشای من کیست

صد کار فتاده هر کسی را
غمخوارهٔ من برای من کیست

محرومم ازین طلب که دارم
مطلوب حرم‌سرای من کیست

گر من سجلی کنم درین کار
جز زردی رخ گوای من کیست

بر گفت فرید ماجرایی
اشنودهٔ ماجرای من کیست
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۰۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۰۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.