هوش مصنوعی: در این متن، صحنه‌ای از حلقه ذکر صوفیان توصیف شده است که در آن افراد با رقص و سماع به وجد می‌آیند و از هوش می‌روند. در میان آن‌ها فردی زیبا و ساده‌دل به نام فرخ و فردی زشت‌رو به نام ویسه حضور دارند. شیخ در حالت بی‌خودی، خود را بر روی فرخ می‌اندازد و مورد ملامت قرار می‌گیرد. او در پاسخ، حالت بی‌اختیاری و بیهوشی خود را توجیه می‌کند. سپس شخص دیگری به او اعتراض می‌کند که اگر بی‌اختیار است، چرا فقط بر فرخ می‌افتد و نه بر ویسه.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عرفانی و پیچیده‌ای است که برای درک عمیق‌تر آن، مخاطب نیاز به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات عرفانی دارد. همچنین، برخی اشارات غیرمستقیم ممکن است برای سنین پایین‌تر نامفهوم یا نامناسب باشد.

بخش ۷۵ - حکایت آن صوفی که در حال وجد خود را بر امردی افکند

صوفیان را حلقه ای در ذکر بود
کارشان در حلقه ذکر و فکر بود

ذکر می کردند با رقص و نشاط
پای کوبان کف زنان با انبساط

از سماع و وجد رفتندی ز هوش
مست لایعقل چو رند باده نوش

گه فتادندی به روی یکدگر
این شدی در زیر و آن یک در زبر

در میانشان بود زیبا ساده ای
عقل از عشقش دل از کف داده ای

مرغ دلها جمله اندر دام او
مادرش بنهاده فرخ نام او

هم میانشان بود زشتی قیرفام
کلته و کاچی کلندر ویسه نام

شیخ را چون گاه غشیان آمدی
بیهشی او به طغیان آمدی

می شدی بیخود ز جای خود بلند
خویش را بر روی فرخ می فکند

مثلک آسا تنگ چفسیدی براو
سینه بر سینه نهادی روبرو

آن یکی کردش ملامت زین عمل
کاین چه رسوایی ست ای شیخ اجل

شیخ و شاهد بازی این نبود پسند
خرقه شیخی بیفکن ای لوند

گفت او را شیخ شیاد ای عمو
اختیار از فوج بیهوشان مجو

این نه از قصد است و عمد و اختیار
عالم بیهوشی است و اضطرار

گفت رو رو ای سرابیلی شوم
ای تو رونق بخش فتوای سدوم

گر نداری صد مرض در اندرون
از چه بر فرخ همی افتی نگون

بایدت بی اختیارستی اگر
ویسه را یک بار افتی بر زبر
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۱۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۷۴ - در بیان گفتگوی شخصی با شترمرغ
گوهر بعدی:بخش ۷۶ - در بیان آمدن مرد عارف به تحصیل زاد
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.