۲۱۱ بار خوانده شده

بخش ۱۷۰ - در بیان آیه انا عرضنا الامانه

اختیار ظلم و جهل اندر بشر
چونکه گردیدند جفت یکدگر

قابل تکلیف ربانی شدند
مورد فرمان سلطانی شدند

گر نباشد اختیار آید خطا
امر و نهی و وعده و زجر و عطا

کی کسی می گوید آتش را بسوز
یا به خورشیدی که عالم بر فروز

هم ظلوم آنست کز ره بر کنار
باشد و باشد رجوعش اقتدار

آنکه او پیوسته باشد خود بره
کردنش تکلیف ره باشد سفه

ور نباشد شان او رفتن ز راه
هست تکلیفش خطا بی اشتباه

هم جهول آنست کو جاهل بود
علم و عرفان را ولی قابل بود

هر که باشد عارف هر نیک و بد
از کجا محتاج فرمودن بود

ورنه دانستن بود از او امید
کی روا باشد به او وعد و وعید

مدح باشد هم ظلوم و هم جهول
در حق انسان نه ذم ای بوالفضول

یا امانت هست بار اختیار
که از آن گردیده انسان سوگوار

آسمان و کوهها زان رم گرفت
راست آدم ریش بن آدم گرفت

بد ظلوم و بد جهول و بد فضول
آمد و کرد این امانت را قبول

از ظلومی پا ز حد برتر نهاد
خویشتن را خواند سلطان کیقباد

از تجرد دید در خود انبساط
وز تعلق با دو عالم ارتباط

علم دید و میل دید و خشم دید
هوش دید و گوش دید و چشم دید

گفت پهلو زد که در پهلوی من
دور بادا چشم بد از روی من
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۱۶۹ - حدیث لولا ان الشیاطین یحومون حول قلوب بنی آدم نظروا الی ملکوت السموات والارض
گوهر بعدی:بخش ۱۷۱ - در بیان مکالمه خدا با روح
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.