۱۸۲ بار خوانده شده

نقش قوه خیال و واهمه و عاقله

تأمل کن در قوه خیال بی عرضه ای که قابل قسمت نیست چگونه در یک طرفه العین آسمان و زمین را به هم می نوردد و از مشرق به مغرب می دود.
و قوه واهمه را ببین که چگونه در یک لحظه چندان معانی دقیقه و امور خفیه را استنباط می کند.
و متخیله را نگر که این معانی را با هم جمع و ترکیب، و از میان آنها آنچه موافق مصلحت است جدا می کند.
و بعد از فراغ از سیر عالم بدن و ملاحظه عجایب مملکت تن قدمی در عالم نفس مجرد گذار و نظر کن که با وجود اینکه از آلایش مکان منزه است چگونه احاطه به بدن کرده و مشغول تدبیر امر او گشته با آنکه از شناخت خود عاجز است انواع علوم از برای او حاصل می گردد، و احاطه به حقایق اشیاء می کند، و به قوت عقل و عمل تصرف در ملک و ملکوت می نماید و از هنگام تعلق آن به نطفه گندیده تا زمان اتصالش به ملکوت اعلا و احاطه اش به حقایق اشیاء هر روز در تماشای مقامی و نشأه ای و در سیر طوری و درجه ای، با آنکه خود یک عالم است جمع میان عالم سباع و بهائم و شیاطین و ملائکه کرده و جمیع موجودات «غاشیه طاعتش بر دوش نهاده، سباع درنده حکم او را تابع، و مرغان پرنده در پیش او خاضع و خاشع، و دیو و جن را به زنجیر خدمتکاری می بندد و کواکب و ارواح را به رشته تسخیر می کشد او را صوتی هم می رسد که به نغمات خوش، عقلا را مدهوش، و حیوانات را بی هوش می سازد و او را طبعی حاصل می شود که به اشعار دلکش، دل می رباید، به لحظه ای فکر، صنعتی عجیب اختراع، و به ساعتی تأمل، حرفتی غریب ابداع می نماید.
چون بدن به خوب رفت به اطراف عالم سیر می کند و باشد که به جواهر روحانیه متصل و امور آینده را از آنها فراگیرد و گاه در قوت به مرتبه ای رسد که در مواد کاینات تأثیر کند و هر چیزی را به هر صورتی که خواهد بنماید، هو را ابر سازد، و از ابر باران فرو ریزد، به التفاتی قومی را نجات دهد، و به دعائی طایفه ای را هلاک سازد، با ملائکه صحبت دارد و خود را در یک ساعت به چندین صورت بنماید، گاهی پادشاهی قهار گردد و ربع مسکون را به زیر نگین درآورد و زمانی پیغمبر مرسلی گردد و از خطه خاک تا محیط افلاک را به چنبر اطاعت کشد.
پس ای جان برادر اگر از خواب غفلت بیداری و از مستی طبیعت هشیاری، دیده بصیرت بگشای و قدرت پروردگار عظیم را تماشا کن که نطفه گندیده را که حال آن را دانستی به کجا می رساند و چه حکمتها و چه عجایب در آن ظاهر می سازد.

چو دیدی کار رو در کار کرار
قیاس کارگر از کار بردار

دم آخر کز آن کس را گذر نیست
سر و کار تو جز با کارگر نیست
و آنچه اشاره به آن شد از غرایب و مصالح عالم انسانیت اگر چه قطره ای است از دریای بی پایان عجایب آن ولیکن آگاه می سازد آدمی را از کیفیت تفکر و تأمل در صنایع صانع حکیم.
از حضرت امام جعفر صادق علیه السلام مروی است که فرمودند: «صورت انسانی بزرگترین حجتهای خداست بر خلق، و آن کتابی است که به ید قدرت خود آن را نوشته و هیکلی است که به مقتضای حکمت خود بنا کرده، در آن صور جمیع موجودات عالم ملک و ملکوت جمع است و نمونه ای است از جمیع علومی که در لوح محفوظ ثبت است و آن گواه و شاهد است بر اموری که از نظر حسی پنهان است و حجت است بر هر که منکر خالق منان است و انسان کامل را راهی است راست که به هر چیز می رساند و صراطی است کشیده میان بهشت و دوزخ».
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:تمهیدات الهی جهت ورود انسان به دنیا
گوهر بعدی:آیات آفاقی، مشاهده قدرت پروردگار
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.