هوش مصنوعی: متن بالا به بررسی بیماری غرور و دلبستگی به جاه و منصب دنیوی می‌پردازد. نویسنده اشاره می‌کند که بسیاری از مردم به دلیل غرور و پندارهای باطل، به زیردستان با حقارت نگاه می‌کنند، در حالی که تمامی ریاست‌های دنیوی ناپایدار و مایه زیان هستند. همچنین، متن به بی‌وفایی اطرافیان و اعوان و انصار اشاره می‌کند که تنها تا زمانی دور فرد می‌مانند که خواسته‌هایشان برآورده شود و در غیر این صورت، به دشمنی می‌پردازند. در نهایت، مرگ را یادآوری می‌کند که همه‌چیز را به پایان می‌رساند و انسان را تنها و بی‌پناه رها می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و اخلاقی است که برای درک آن به بلوغ فکری و تجربه زندگی نیاز است. همچنین، برخی از عبارات ممکن است برای سنین پایین سنگین یا نامفهوم باشد.

علاج عجب به جاه و منصب

و اما عجب به جاه و منصب و حکومت و امارت و قرب سلطان و کثرت انصار و اعوان، از اولاد و خویشان و خدم و غلمان و قبیله و عشیره: پس این مرضی است که بسیاری از اهل دنیا به آن مبتلا و به این جهت مساکین از پندار و غرور ایشان در بلا، به زیردستان به نظر حقارت نظر می کنند، و از هر کسی چشم زیردستی و فروتنی دارند غافل از اینکه همه ریاست دنیویه در معرض فنا و زوال، و مایه خسران و وبال است.

بر این صحیفه مینا به خامه خورشید
نگاشته سخنی خوش به آب زر دیدم

که ای به دولت ده روزه گشته مستظهر
مباش غره که از تو بزرگتر دیدم
کسی که به نظرعقل نگاه کند همه این جاه و منصب را مانند سرابی می بیند که تشنگان بادیه را می فریبد، خیالاتی چند است که به آن کودک طبعان را به دام می کشند، تا چشم بر هم می زنی باید تخت و افسر و کلاه و سر و جاه و ریاست را ترک نمود و در خانه گور تنها و ذلیل بر روی خاک خوابیده نه اهل همراه اند و نه عیال، نه جاه به فریاد رسد نه مال، فرزندان و اقارب قدمی چند آیند تا او را داخل قبر کرده به کرم و مار و عقرب بسپارند و مراجعت کنند.

چند غرور از دغل خاکدان
چند منی ای دو سه من استخوان

پیشتر از تو دگران بوده اند
کز طلب جاه نیاسوده اند

حاصل آن جاء ببین تا چه بود
سود بد اما به زیان شد چه سود

این چه نشاطست کزو خوشدلی
غافلی از خود که ز خود غافلی
با وجود اینکه این انصار و اعوان و قبیله و خویشان در دنیا نیز تا خواهش ایشان به عمل می آید بر دور او جمع اند و گرد او می گردند، و آن بیچاره مسکین باید خود را به مهالک اندازد، و دین و دنیای خود را دربازد، و خود را بر کوه و دریا و بیابان و صحرا سرگردان سازد، و متعرض عقوبت سخط خداوند قهار گردد تا حلال و حرام را به هم رساند و صرف ایشان کند تا از دور او متفرق نگردند، و بر جاده اطاعت او مستقیم باشند، و در حوادث، اعانت و یاری او نمایند و اگر سالهای فراوان به ایشان نعمت بی پایان دهد و از برای ایشان همه چیز آماده سازد و یک روز در یک خواهش ایشان مسامحه کند سر از اطاعت او پیچند، بلکه کمر دشمنی او را بر میان بندند و در محافل و مجامع بدی او را مذکور سازند همچنان که مکرر خود مشاهده کرده ایم.
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:علاج عجب به قدرت
گوهر بعدی:علاج عجب به عقل و زیرکی
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.