هوش مصنوعی: این شعر به توصیف عشق عمیق و دردناک شاعر می‌پردازد که با پرده‌های مختلفی از رنج و عذاب همراه است. شاعر از عشق به عنوان نیرویی قدرتمند یاد می‌کند که او را در هزاران درد و رنج فرو برده است. او از جدایی و فراق سخن می‌گوید و از تأثیرات عمیق عشق بر قلب و جان خود می‌نویسد. در نهایت، شاعر از خیال معشوق و دردهای ناشی از انتظار و فراق یاد می‌کند.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق عرفانی و احساسی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، موضوعات درد و رنج ناشی از عشق و فراق نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی احساسی بیشتری دارد.

غزل شمارهٔ ۱۵۵

عشق تو پرده، صد هزار نهاد
پرده در پرده بی شمار نهاد

پس هر پرده عالمی پر درد
گه نهان و گه آشکار نهاد

صد جهان خون و صد جهان آتش
پس هر پرده استوار نهاد

پرده بازی چنان عجایب کرد
که یکی در یکی هزار نهاد

پردهٔ دل به یک زمان بگرفت
پرده بر روی اختیار نهاد

کرد با دل ز جور آنچه مپرس
جرم بر جان بی قرار نهاد

جان مضطر چو خاک راهش گشت
روی بر خاک اضطرار نهاد

شیرمرد همه جهان بودم
عشق بر دست من نگار نهاد

که بداند که دور از رویت
گل روی توام چه خار نهاد

دوش آمد خیال تو سحری
تا مرا در هزار کار نهاد

همچو لاله فکند در خونم
بر دلم داغ انتظار نهاد

سر من همچو شمع باز برید
پس بیاورد و در کنار نهاد

چون همی بازگشت از بر من
درد هجرم به یادگار نهاد

هر زمان عقبه‌ای ز درد فراق
پیش عطار دل فگار نهاد
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۴
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۵۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۵۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.