هوش مصنوعی: این متن عاشقانه و عرفانی بیانگر احساسات شاعر نسبت به معشوق و عشق الهی است. شاعر دردها و رنج‌های عشق را به عنوان شفا و درمان برای جان بیمار خود می‌داند و از این که معشوق او را به سمت خود می‌کشد، احساس خوشبختی می‌کند. او از عشق و ایثار سخن می‌گوید و بیان می‌کند که حتی اگر در راه عشق از جان بگذرد، باز هم هزاران جان برای ایثار آماده است. شاعر همچنین از رازداری و غیرت معشوق سخن می‌گوید و این که هرگاه از راز او سخنی بگوید، معشوق او را به سر دار می‌فرستد. در نهایت، شاعر بیان می‌کند که معشوق او را به سمت خلوت و عرفان هدایت می‌کند.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند ایثار و رازداری ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد.

غزل شمارهٔ ۱۶۰

هر آن دردی که دلدارم فرستد
شفای جان بیمارم فرستد

چو درمان است درد او دلم را
سزد گر درد بسیارم فرستد

اگر بی او دمی از دل برآرم
که داند تا چه تیمارم فرستد

وگر در عشق او از جان برآیم
هزاران جان به ایثارم فرستد

وگر در جویم از دریای وصلش
به دریا در نگونسارم فرستد

وگر از راز او رمزی بگویم
ز غیرت بر سر دارم فرستد

چو در دیرم دمی حاضر نبیند
ز مسجد سوی خمارم فرستد

چو دام زرق بیند در برم دلق
بسوزد دلق و زنارم فرستد

چو گبر نفس بیند در نهادم
به آتشگاه کفارم فرستد

به دیرم درکشد تا مست گردم
به صد عبرت به بازارم فرستد

چو بی کارم کند از کار عالم
پس آنگه از پی کارم فرستد

چو در خدمت چنان گردم که باید
به خلوت پیش عطارم فرستد
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۵۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۶۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.