۲۸۵ بار خوانده شده
و مخفی نماند که آنچه مذکور شد شرط قبول توبه است که بدون آنها توبه قبول نیست بلکه فی الحقیقه بدون آنها توبه متحقق نمی شود.
و از برای کمال توبه و تمامیت آن نیز شرایطی چند است و کسی که خواهد توبه او به سرحد کمال باشد و زنگ معصیتی که کرده بالمره از آئینه دل او زدوده شود باید بعد از تلافی و تدارک هر معصیتی به داوم ندامت و قضای عبادت و أدای مظالم پیوسته بر حال خود گریان و همیشه متألم و محزون باشد و به أزای آن معصیت، نفس خود را به زحمت بیندازد و ریاضت دهد و در اکل و شرب تقلیل نماید.
مروی است که «شخصی در خدمت حضرت امیرالمومنین علیه السلام گفت: استغفر الله آن حضرت فرمود: مادرت بر تو بگرید آیا می دانی حقیقت استغفار چیست؟ به درستی که استغفار درجه علیین است و بر مجموع ششم معنی واقع می شود:
اول: پشیمانی بر گذشته دوم: عزم بر ترک گناه در مدت عمر سوم: أدا کردن حقوق مردم.
چهارم: قضا کردن هر واجبی که فوت شده پنجم: گداختن هر گوشتی که از حرام روییده به حزن و الم، تا پوست به استخوان چسبد و گوشت تازه بروید ششم: الم و زحمت طاعت و عبادت به بدن چشانیدن به إزای آنچه از شیرینی معصیت چشیده چون کسی این شش امر را به جا آورد بگوید: استغفرالله» و مراد حضرت، استغفار کامل است و مراد آن نیست که استغفار کردن بدون مجموع این شش امر، لغو و بی فایده است، زیرا شکی نیست که تلفظ به کلمه «استغفر الله» از روی اخلاص، با فهمیدن معنی آن نیز موجب تخفیف عذاب است بلکه گفتن آن از برای ثواب اگر چه معنی آن را نفهمید خالی از ثواب نیست، همچنان که بسیار از عوام می گویند.
و از حضرت امام جعفر صادق علیه السلام مروی است که «توبه، حبل الله و مدد عنایت اوست، و لابد است از مداومت آن و از برای هر طایفه از بندگان، توبه ای است تا اینکه فرمودند که اما توبه طایفه عوام آن است که باطن خود را از گناهان بشوید به آب حسرت، و اعتراف به گناه و پشیمانی بر گذشته و ترسناک بودن بر آنکه دیگر مثل آن از برای او صادر شود و باید گناهان را سهل و حقیر نشمارد و دائم بر تقصیرات خود در بندگی و طاعت خدا گریان و متأسف باشد و خود را از شهوتهای نفسانیه محافظت نماید و استغاثه به خدا نماید که او را اعانت فرماید بر وفای به توبه و محافظت کند او را از عود به گناه و ریاضت دهد نفس خود را به عبادت و مجاهده و واجباتی که از او فوت شده قضا نماید و ستمی که بر کسی کرده تدارک آن کند و آنچه از حقوق مردمان در ذمه او باشد أدا کند و از هم صحبتان بد، اجتناب نماید و شبها را به بیداری به صبح رساند و روزها را به تشنگی روزه به شب آورد و همیشه در عاقبت کار خود تفکر نماید و از خدا استعانت جوید که در حالت وسعت و شادی و زمان سختی و بدحالی، او را بر جاده شریعت، مستقیم و ثابت بدارد و در بلاها و مصیبتها صبر کند تا از درجه توبه کنندگان ساقط نشود و چون چنین کند از گناهان خود پاک، و عمل او زیاد، و درجات او بلند می گردد».
و از جمله شرایط کمال توبه آن است که سعی نماید که آثار کدورت و ظلمت که از گناهان بر دل او مجتمع شود به نور طاعت محو کند، زیرا هر شهوت و معصیتی که از انسان صادر می شود از آن ظلمت و تیرگی بر دل می نشیند، همچنان که از نفس، تیرگی بر آئینه می نشیند و چون بسیار شد، دل زنگ می گیرد و اگر زنگ بسیار بر روی هم جمع شود دل او را فاسد می کند و دیگر قابل اصلاح و صفا نمی شود پس کسی که توبه می کند باید آثار گناهان گذشته را از دل خود محو کند و محو آنها به طاعات و عبادات می شود، زیرا همچنان که به سبب معصیت، ظلمت و کدورت به سراچه دل می رسد همچنین از عبادت، نوری در آن دل حاصل می شود و به واسطه آن نور، ظلمت معاصی زدوده می گردد.
همچنان که حضرت پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود که «در عقب هر گناهی عبادت کن تا آن را محو کند» پس باید توبه کار، خود را بر طاعاتی که ضد آن معاصی است که کرده بدارد تا اثر معصیت را بزداید، زیرا دفع هر مرضی به ضد آن می شود پس اگر در مجامع لهو و لعب، غنا شنیده باشد کفاره آن را به شنیدن قرآن و مواعظ و احادیث و نشستن در مساجد و امثال آن کند و کفاره شرب خمر را به ریاضت نفس و تشنگی نماید و کفاره خوردن چیز حرام را بعد از تصدق قیمت آن، روزه داشتن و کم خوردن کند و همچنین هر چیزی را به مناسب آن معالجه کند تا اثر آن گناه محو شود و اگر چه دفع آن به عبادت دیگر غیر مناسب هم ممکن است لیکن معالجه مناسب، زودتر اثر می کند.
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
و از برای کمال توبه و تمامیت آن نیز شرایطی چند است و کسی که خواهد توبه او به سرحد کمال باشد و زنگ معصیتی که کرده بالمره از آئینه دل او زدوده شود باید بعد از تلافی و تدارک هر معصیتی به داوم ندامت و قضای عبادت و أدای مظالم پیوسته بر حال خود گریان و همیشه متألم و محزون باشد و به أزای آن معصیت، نفس خود را به زحمت بیندازد و ریاضت دهد و در اکل و شرب تقلیل نماید.
مروی است که «شخصی در خدمت حضرت امیرالمومنین علیه السلام گفت: استغفر الله آن حضرت فرمود: مادرت بر تو بگرید آیا می دانی حقیقت استغفار چیست؟ به درستی که استغفار درجه علیین است و بر مجموع ششم معنی واقع می شود:
اول: پشیمانی بر گذشته دوم: عزم بر ترک گناه در مدت عمر سوم: أدا کردن حقوق مردم.
چهارم: قضا کردن هر واجبی که فوت شده پنجم: گداختن هر گوشتی که از حرام روییده به حزن و الم، تا پوست به استخوان چسبد و گوشت تازه بروید ششم: الم و زحمت طاعت و عبادت به بدن چشانیدن به إزای آنچه از شیرینی معصیت چشیده چون کسی این شش امر را به جا آورد بگوید: استغفرالله» و مراد حضرت، استغفار کامل است و مراد آن نیست که استغفار کردن بدون مجموع این شش امر، لغو و بی فایده است، زیرا شکی نیست که تلفظ به کلمه «استغفر الله» از روی اخلاص، با فهمیدن معنی آن نیز موجب تخفیف عذاب است بلکه گفتن آن از برای ثواب اگر چه معنی آن را نفهمید خالی از ثواب نیست، همچنان که بسیار از عوام می گویند.
و از حضرت امام جعفر صادق علیه السلام مروی است که «توبه، حبل الله و مدد عنایت اوست، و لابد است از مداومت آن و از برای هر طایفه از بندگان، توبه ای است تا اینکه فرمودند که اما توبه طایفه عوام آن است که باطن خود را از گناهان بشوید به آب حسرت، و اعتراف به گناه و پشیمانی بر گذشته و ترسناک بودن بر آنکه دیگر مثل آن از برای او صادر شود و باید گناهان را سهل و حقیر نشمارد و دائم بر تقصیرات خود در بندگی و طاعت خدا گریان و متأسف باشد و خود را از شهوتهای نفسانیه محافظت نماید و استغاثه به خدا نماید که او را اعانت فرماید بر وفای به توبه و محافظت کند او را از عود به گناه و ریاضت دهد نفس خود را به عبادت و مجاهده و واجباتی که از او فوت شده قضا نماید و ستمی که بر کسی کرده تدارک آن کند و آنچه از حقوق مردمان در ذمه او باشد أدا کند و از هم صحبتان بد، اجتناب نماید و شبها را به بیداری به صبح رساند و روزها را به تشنگی روزه به شب آورد و همیشه در عاقبت کار خود تفکر نماید و از خدا استعانت جوید که در حالت وسعت و شادی و زمان سختی و بدحالی، او را بر جاده شریعت، مستقیم و ثابت بدارد و در بلاها و مصیبتها صبر کند تا از درجه توبه کنندگان ساقط نشود و چون چنین کند از گناهان خود پاک، و عمل او زیاد، و درجات او بلند می گردد».
و از جمله شرایط کمال توبه آن است که سعی نماید که آثار کدورت و ظلمت که از گناهان بر دل او مجتمع شود به نور طاعت محو کند، زیرا هر شهوت و معصیتی که از انسان صادر می شود از آن ظلمت و تیرگی بر دل می نشیند، همچنان که از نفس، تیرگی بر آئینه می نشیند و چون بسیار شد، دل زنگ می گیرد و اگر زنگ بسیار بر روی هم جمع شود دل او را فاسد می کند و دیگر قابل اصلاح و صفا نمی شود پس کسی که توبه می کند باید آثار گناهان گذشته را از دل خود محو کند و محو آنها به طاعات و عبادات می شود، زیرا همچنان که به سبب معصیت، ظلمت و کدورت به سراچه دل می رسد همچنین از عبادت، نوری در آن دل حاصل می شود و به واسطه آن نور، ظلمت معاصی زدوده می گردد.
همچنان که حضرت پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود که «در عقب هر گناهی عبادت کن تا آن را محو کند» پس باید توبه کار، خود را بر طاعاتی که ضد آن معاصی است که کرده بدارد تا اثر معصیت را بزداید، زیرا دفع هر مرضی به ضد آن می شود پس اگر در مجامع لهو و لعب، غنا شنیده باشد کفاره آن را به شنیدن قرآن و مواعظ و احادیث و نشستن در مساجد و امثال آن کند و کفاره شرب خمر را به ریاضت نفس و تشنگی نماید و کفاره خوردن چیز حرام را بعد از تصدق قیمت آن، روزه داشتن و کم خوردن کند و همچنین هر چیزی را به مناسب آن معالجه کند تا اثر آن گناه محو شود و اگر چه دفع آن به عبادت دیگر غیر مناسب هم ممکن است لیکن معالجه مناسب، زودتر اثر می کند.
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:فصل - اقسام توبه و بیان آنها
گوهر بعدی:فایده - اجتناب از کبایر، کفاره گناهان صغیره
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.