هوش مصنوعی: این شعر بیانگر عشق شدید و دیوانه‌وار شاعر است که از درد فراق و جفای معشوق رنج می‌برد. شاعر خود را مجنون و دلش را شیداتر از خود می‌داند و از رنج‌هایی که متحمل شده سخن می‌گوید. او به تسلیم در برابر سرنوشت و همت والای خود اشاره می‌کند و در نهایت، عشق و اشتیاق خود به معشوق را به تصویر می‌کشد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و رنج‌های عاطفی است که درک آن‌ها نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی عاطفی دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیه‌های پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

شمارهٔ ۴۹

گر چه مجنونم و صحرای جنون جای منست
لیک دیوانه تر از من دل شیدای منست

آخر از راه دل و دیده سر آرد بیرون
نیش آن خار که از دست تو در پای منست

رخت بر بست ز دل شادی و هنگام وداع
با غمت گفت که یا جای تو یا جای منست

جامه ای را که به خون رنگ نمودم امروز
بر جفاکاری تو شاهد فردای منست

چیزهائی که نبایست ببیند، بس دید
به خدا قاتل من دیده بینای منست

سر تسلیم به چرخ آنکه نیاورد فرود
با همه جور و ستم همت والای منست

دل تماشائی تو، دیده تماشائی دل
من بفکر دل و خلقی به تماشای منست

آنکه در راه طلب خسته نگردد هرگز
پای پر آبله بادیه پیمای منست
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.