هوش مصنوعی:
این شعر بیانگر حالتی از جنون و عشق بیپروا است که در آن شاعر از دلبستگی و فداکاری در راه معشوق سخن میگوید. همچنین، اشارهای به آزادی و رهایی از قید و بندهای دنیوی دارد و از بار سنگین تملق و نادرستی گله میکند.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عاشقانه و انتقادهای اجتماعی موجود در شعر ممکن است برای مخاطبان زیر 16 سال قابل درک نباشد. همچنین، برخی اشارات به جنون و دیوانگی نیاز به بلوغ فکری برای تفسیر صحیح دارد.
شمارهٔ ۵۲
روزگاریست که در دشت جنون خانه ی ماست
عهد مجنون شد و دور دل دیوانه ماست
آنکه خود سازد و جان بازد و پروا نکند
در بر شمع جهانسوز تو پروانه ی ماست
هست جانانه ی ما شاهد آزادی و بس
جان ما در همه جا برخی جانانه ی ماست
شانه ای نیست که از بار تملق خم نیست
راست گر هست از این بار گران شانه ی ماست
از درستی چو به پیمان شکنی تن ندهیم
جای می، خون دل از دیده به پیمانه ی ماست
عهد مجنون شد و دور دل دیوانه ماست
آنکه خود سازد و جان بازد و پروا نکند
در بر شمع جهانسوز تو پروانه ی ماست
هست جانانه ی ما شاهد آزادی و بس
جان ما در همه جا برخی جانانه ی ماست
شانه ای نیست که از بار تملق خم نیست
راست گر هست از این بار گران شانه ی ماست
از درستی چو به پیمان شکنی تن ندهیم
جای می، خون دل از دیده به پیمانه ی ماست
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.