۲۰۸ بار خوانده شده

شمارهٔ ۵۳

مرگ هم در شب هجران به من ارزانی نیست
بی تو گر زنده بماندم ز گران جانی نیست

مشکل هر کسی آسان شود از مرگ اما
مشکل عشق بدین سهلی و آسانی نیست

سربه سر غافل و پامال شد ایمان از کفر
گوییا در تن ما عرق مسلمانی نیست

جز جفاکاری و بی رحمی و مظلوم کشی
شیوه و عادت دربار بریتانی نیست

فتنه در پنجه ی یک سلسله لرد است و مدام
کار آن سلسله جز سلسله جنبانی نیست

ملل از سرخی خون روی سفیدند ولیک
هیچ ملت به سیه بختی ایرانی نیست
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.