۲۱۱ بار خوانده شده

شمارهٔ ۷۶

جز شور و شر از چشم سیاه تو نریزد
الا خطر از تیر نگاه تو نریزد

آهسته بزن شانه بر آن زلف پریشان
تا جمع دل از طرف کلاه تو نریزد

کانون شدی ای سینه مگر کز شرر دل
جز اخگر غم ز آتش آه تو نریزد

تا در خم می از پی توبه نکنی غسل
ای شیخ گنه کار گناه تو نریزد

ای خاک مقدس که بود نام تو ایران
فاسد بود آن خون که به راه تو نریزد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.