هوش مصنوعی: این شعر از فرخی سیستانی بیانگر احساسات شاعر درباره روزهای خوش گذشته، عشق، جنون، ناامیدی از بیعدالتی و تنهایی است. شاعر از روزهایی یاد میکند که در میخانه بوده و شبها را با بوسه بر لب پیمانه گذرانده است. او از جنون و دیوانگی خود میگوید و مقایسهای بین خود و مجنون انجام میدهد. همچنین، از ویرانی خانه و کشورش به دلیل جور و بیدادی حکومتی ابراز ناراحتی میکند و از ناامیدی در یافتن یاران واقعی سخن میگوید.
رده سنی: 16+ متن شامل مفاهیم عمیق عرفانی، انتقاد اجتماعی و احساسات پیچیده است که درک آن برای مخاطبان زیر 16 سال ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از اشارات به جنون و بیعدالتی ممکن است برای سنین پایینتر سنگین باشد.

شمارهٔ ۸۶

خرم آن روزی که ما را جای در میخانه بود
تا دل شب بوسه گاه ما لب پیمانه بود

عقده های اهل دل را مو به مو می کرد باز
در کف مشاطه ی باد صبا گر شانه بود

با من و مرغ بهشتی کی شود هم آشیان
آن نظر تنگی که چشمش سوی آب و دانه بود

سوخت از یک شعله آخر شمع را پا تا به سر
برق آن آتش که در بال و پر پروانه بود

فرق شهر و دشت از نقص جنون کی می گذاشت
راستی مجنون اگر مانند من دیوانه بود

خانه ی آباد ما را کرد در یک دم خراب
جور و بیدادی که در این کشور ویرانه بود

هر که را از جنس این مردم گرفتم یار خویش
دیدم از ناآشنایی محرم بیگانه بود

روزگار او را نسازد پست همچون فرخی
هر که با طبع بلند و همت مردانه بود
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.