هوش مصنوعی:
این متن به انتقاد از جامعه و رفتارهای ناپسند افراد میپردازد. شاعر از کسانی سخن میگوید که از عقل خارج شدهاند، آزادی را در خونریزی میبینند، و در محفلی که تفاوتی بین شاه و گدا نیست، همه خود را برتر میدانند. همچنین، به ریاکاری و دورنگی مردم اشاره میکند و از خانهخرابانی میگوید که دیگران را به سوی نابودی راهنمایی میکنند.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم انتقادی و پیچیدهای است که درک آن برای سنین پایینتر دشوار بوده و ممکن است نیاز به تجربه و شناخت بیشتری از جامعه داشته باشد. همچنین، برخی از اشارات مانند خونریزی و ریاکاری ممکن است برای کودکان مناسب نباشد.
شمارهٔ ۱۰۳
آن دسته که سرگشته سودای جونند
پا تا به سر از دائره عقل برونند
دانی که بود رهرو آزادی گیتی
آنانکه در این بادیه آغشته بخونند
در محفل ما صحبتی از شاه و گدا نیست
دانی همگی عالی و عالی همه دونند
با پنجه برآرند زبان از دهن شیر
آنانکه ز سر پنجه تو زبونند
جویای وکالت ز موکل نبود کم
این دوره جگر سوختگان بسکه فزونند
از جلوه طاوسی این خلق بترسید
کز راه دورنگی همه چون بوقلمونند
چون زاغ کشاندند سوی خانه خرابی
این خانه خرابان که بما راهنمونند
پا تا به سر از دائره عقل برونند
دانی که بود رهرو آزادی گیتی
آنانکه در این بادیه آغشته بخونند
در محفل ما صحبتی از شاه و گدا نیست
دانی همگی عالی و عالی همه دونند
با پنجه برآرند زبان از دهن شیر
آنانکه ز سر پنجه تو زبونند
جویای وکالت ز موکل نبود کم
این دوره جگر سوختگان بسکه فزونند
از جلوه طاوسی این خلق بترسید
کز راه دورنگی همه چون بوقلمونند
چون زاغ کشاندند سوی خانه خرابی
این خانه خرابان که بما راهنمونند
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.