۱۸۲ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۲۰

چو مهربان مه من جلوه بی نقاب کند
ز غم ستاره فشان چشم آفتاب کند

طریق بنده نوازی ببین که خواجه ی من
مرا به عیب هنر داشتن جواب کند

در این طلوع سعادت که روز بیداریست
غرور جهل مبادا تو را به خواب کند

ز فقر آه جگر گوشگان کیکاوس
سزد اگر دل سیروس را کباب کند

به این اصول غلط باز چشم آن داری
زمانه داخل آدم تو را حساب کند

ز انتخاب چو کاری نمی رود از پیش
به پور کاوه بگو فکر انقلاب کند

هر آن که خانه ی ما فرخی خراب نمود
بگو که خانه ی او را خدا خراب کند
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۱۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۲۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.