هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه و عرفانی از تجربهی عشق و رنجهای راه عشق سخن میگوید. شاعر از سفر پر مشقت در راه عشق میگوید که با پای خسته و دل خونین به مقصد رسیده است. او از آلودگیهای راه و توبهاش میگوید و این که در نهایت، معشوق را در همه جا حاضر یافته است. شعر با اشاره به کعبه و محراب و قبلهی عشق (خم ابروی معشوق) پایان مییابد.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه در این شعر ممکن است برای مخاطبان کمسنوسال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اشارات مانند 'آلودگی ز می' و 'خون دل' نیاز به سطحی از بلوغ فکری برای درک صحیح دارند.
شمارهٔ ۱۴۵
چون باد تا در آن خم گیسو درآمدیم
با خون دل چو نافه آهو درآمدیم
با پای خسته در ره بی انتهای عشق
رفتیم آنقدر که بزانو درآمدیم
دامان پاک ما اگر آلوده شد ز می
از آب توبه شکر که نیکو درآمدیم
روی تو در برابر ما بود جلوه گر
هر جا که رو نهاده و هر سو درآمدیم
ما را مکن ز ریشه که با خواری تمام
در گلشن تو چون گل خودرو درآمدیم
در کوی عشق غلغله ها بس بلند بود
ما هم در آن میان به هیاهو درآمدیم
محراب و کعبه حاجت ما چون روا نکرد
در قبله گاه آن خم ابرو درآمدیم
با خون دل چو نافه آهو درآمدیم
با پای خسته در ره بی انتهای عشق
رفتیم آنقدر که بزانو درآمدیم
دامان پاک ما اگر آلوده شد ز می
از آب توبه شکر که نیکو درآمدیم
روی تو در برابر ما بود جلوه گر
هر جا که رو نهاده و هر سو درآمدیم
ما را مکن ز ریشه که با خواری تمام
در گلشن تو چون گل خودرو درآمدیم
در کوی عشق غلغله ها بس بلند بود
ما هم در آن میان به هیاهو درآمدیم
محراب و کعبه حاجت ما چون روا نکرد
در قبله گاه آن خم ابرو درآمدیم
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۴۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۴۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.