هوش مصنوعی: شاعر در این متن از غم و درد خود می‌گوید و بیان می‌کند که برای فراموشی این دردها به داروی بیهوشی و نوشیدن قدح پناه می‌برد. او آرزو می‌کند که اگر روزی فرصت انتقام یا عفو داشته باشد، خطای دشمن را می‌بخشد. شاعر همچنین از یادآوری خاطرات تلخ و فراموشی ناپذیر آنها سخن می‌گوید و در عین فقر، خود را همدوش چرخ آسمان می‌داند. او از غفلت خود انتقاد می‌کند و تصمیم می‌گیرد تا زمانی که افق زندگی‌اش روشن نشود، سکوت کند. در پایان، شاعر از بیداری جهان به صدای آزادی اشاره می‌کند و از خود می‌پرسد چرا با وجود این بیداری، هنوز سنگین‌گوش است.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عاطفی و فلسفی است که درک آن برای سنین پایین‌تر دشوار است. همچنین، اشاره به موضوعاتی مانند بیهوشی، غم، و انتقام ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر نامناسب باشد.

شمارهٔ ۱۴۶

غم چو زور آور با شادی قدح نوشی کنم
درد و غم را چاره با داروی بیهوشی کنم

گر مرا گردد میسر روز عفو و انتقام
دوست می دارم که از دشمن خطاپوشی کنم

در فراموشی غمت می کرد از بس یاد دل
تا قیامت یاد ایام فراموشی کنم

پاکباز خانه بر دوشم ولی از فر فقر
در مقام همسری با چرخ، همدوشی کنم

خصم از روباه بازی بشکند چون پشت شیر
من چرا از روی غفلت خواب خرگوشی کنم

تا افق روشن نگردد پیش من چون آفتاب
همچو شمع صبحدم یک چند خاموشی کنم

فرخی از کوس آزادی جهان بیدار شد
پس چرا من از سبک مغزی گران گوشی کنم
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۴۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۴۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.