۱۹۹ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۴۹

هر چند که با فکر جوانیم که بودیم
در پیروی پیر مغانیم که بودیم

گر هستی ما را ببرد باد مخالف
خاک قدم باده کشانیم که بودیم

با آنکه بهار آمد و بشکفت گل سرخ
ما زرد رخ از باد خزانیم که بودیم

عمریست که از سوز فراق تو من و شمع
شب تا به سحر اشک فشانیم که بودیم

هنگام زبونی نشود حربه ما کند
چون دشنه همان تند زبانیم که بودیم

مستند حریفان سبک مغز به یک جام
ما جرعه کش رطل گرانیم که بودیم

در سادگی و عیب و هنر گفتن در رو
چون آینه مشهور جهانیم که بودیم

از باد حوادث متزلزل همه چون کاه
مائیم که چون کوه همانیم که بودیم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۴۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۵۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.