۲۵۴ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۴۸

گر ز روی معدلت آغشته در خون می شویم
هر چه بادا باد ما تسلیم قانون می شویم

عاقلی چون در محیط ما بود دیوانگی
زین سبب چندی خردمندانه مجنون می شویم

لطمه ضحاک استبداد ما را خسته کرد
با درفش کاویان روزی فریدون می شویم

یا به دشمن غالب از اقبال سعد آئیم ما
یا که مغلوب عدو از بخت وارون می شویم

یا چه قارون در حضیض خاک بگزینیم جای
یا چو عیسی مستقر بر اوج گردون می شویم

طعم آزادی ز بس شیرین بود در کام جان
بهر آن از خون خود فرهاد گلگون می شویم

روح را مسموم سازد این هوای مرگبار
زندگانی گر بود زین خطه بیرون می شویم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۴۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۴۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.