۲۱۸ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۷۰

بباد روی گلی در چمن چو ناله کنم
هزار خون به دل داغدار لاله کنم

ز بسکه خون به دلم کرده دست ساقی دهر
مدام خون عوض باده در پیاله کنم

بجد و جهد اگر عقده های چین شد باز
من از چه رو بقضا کار خود حواله کنم

شدم وکیل از آنرو که نقد فی المجلس
برای نفع خود این خانه را قباله کنم

منم که طاعت هفتاد ساله خود را
فدای غمزه ماه دو هفت ساله کنم

بغیر توده ملت چو هیچکس کس نیست
چرا ز هر کس و ناکس من استماله کنم

ز بسکه هر چه نویسم به من کنند ایراد
بر آن سرم که دگر ترک سرمقاله کنم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۶۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۷۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.