هوش مصنوعی:
این شعر از رنجها و دردهای زندگی سخن میگوید. شاعر از مرگ هولناک، زندگی پر از رنج، و خیالهای ترسناک یاد میکند. او به دنبال معنا و پاکی میگردد اما اغلب با ناامیدی و درد مواجه میشود. در نهایت، شاعر از عشق و فداکاری نیز سخن میگوید، اما تأکید اصلی بر درد و رنج زندگی است.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مضامین عمیق فلسفی و عرفانی است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر سنگین یا نامفهوم باشد. همچنین، برخی تصاویر مانند مرگ هولناک و دامن پر خون ممکن است برای سنین پایین مناسب نباشد.
شمارهٔ ۱۷۱
بس به نام عمر مرگ هولناکی دیده ام
هر نفس این زندگانی را هلاکی دیده ام
زندگی خواب است و در آن خواب عمری از خیال
مردم از بس خوابهای هولناکی دیده ام
بود آنهم دامن پر خون صحرای جنون
در تمام عمر اگر دامان پاکی دیده ام
دوست دارم لاله را مانند دل کز سوز و داغ
در میان این دو، وجه اشتراکی دیده ام
پیش تیر دلنوازت جان بشادی می برد
هر کجا چون خود شهید سینه چاکی دیده ام
در حقیقت جز برای جلب سیم و زر نبود
گر میان اهل عالم اصطکاکی دیده ام
خضر هم با چشم دل از چشمه حیوان ندید
تر دماغیها که من از آب تاکی دیده ام
نیست خاکی تا کنم بر سر ز بس از آب چشم
کرده ام گل در غمت هر جا که خاکی دیده ام
هر نفس این زندگانی را هلاکی دیده ام
زندگی خواب است و در آن خواب عمری از خیال
مردم از بس خوابهای هولناکی دیده ام
بود آنهم دامن پر خون صحرای جنون
در تمام عمر اگر دامان پاکی دیده ام
دوست دارم لاله را مانند دل کز سوز و داغ
در میان این دو، وجه اشتراکی دیده ام
پیش تیر دلنوازت جان بشادی می برد
هر کجا چون خود شهید سینه چاکی دیده ام
در حقیقت جز برای جلب سیم و زر نبود
گر میان اهل عالم اصطکاکی دیده ام
خضر هم با چشم دل از چشمه حیوان ندید
تر دماغیها که من از آب تاکی دیده ام
نیست خاکی تا کنم بر سر ز بس از آب چشم
کرده ام گل در غمت هر جا که خاکی دیده ام
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۷۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۷۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.