۲۰۵ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۷۵

تا چند هوسرانی، دندان هوس بشکن
بگذر ز گران جانی زندان نفس بشکن

تو مرغ سلیمانی از چیست بزندانی؟
با بال و پرافشانی ارکان قفس بشکن

گوید چو بدت نادان او را بخوشی برخوان
چون پنبه نرم افغان در کام جرس بشکن

گر باز گذارد پا در میکده بی پروا
جام و قدح و مینا بر فرق عسس بشکن

در وادی عشق یار، باری چو فکندی بار
هم دست ز جان بردار هم پای فرس بشکن

چون می شکنی یارا از کینه دل ما را
این گوهر یکتا را بنواز و سپس بشکن

هر ناکس و کس تا چند پای تو نهد دربند
با مشت چکش مانند پشت همه کس بشکن
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۷۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۷۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.