هوش مصنوعی: این شعر به زیبایی‌های طبیعت و تغییرات آن در طول زمان می‌پردازد. شاعر از عناصری مانند ابر، باغ، گل، ابر، طفلان باغ، و دیگر پدیده‌های طبیعی استفاده می‌کند تا نشان دهد چگونه هر لحظه طبیعت در حال تغییر و نو شدن است. همچنین، شاعر از مفاهیم عرفانی و معنوی مانند عشق و زندگی گذرا نیز سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از زبان و اصطلاحات شعر کلاسیک فارسی نیاز به سطحی از بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات فارسی دارد.

غزل شمارهٔ ۲۱۳

زین دم عیسی که هر ساعت سحر می‌آورد
عالمی بر خفته سر از خاک بر می‌آورد

هر زمان ابر از هوا نزلی دگر می‌افکند
هر نفس باغ از صبا زیبی دگر می‌آورد

ابر تر دامن برای خشک مغزان چمن
از بهشت عدن مروارید تر می‌آورد

هر کجا در زیر خاک تیره گنجی روشن است
دست ابرش پای کوبان باز بر می‌آورد

طعم شیر و شکر آید از لب طفلان باغ
زانکه آب از ابر شیر چون شکر می‌آورد

با نسیم صبح گویی راز غیبی در میان است
کز ضمیر آهوان چین خبر می‌آورد

غنچه چو زرق خود از بالا طلب دارد چو ابر
از برای آن دهان بالای سر می‌آورد

گر ز بی برگی درون غنچه خون می‌خورد گل
هر دم از پرده برون برگی دگر می‌آورد

مشک را چون بوی نقصان می‌پذیرد از جگر
گل چگونه بوی مشکین از جگر می‌آورد

گل چو می‌داند که عمری سرسری دارد چو برق
زندگانی بر سر آتش به سر می‌آورد

نرگس سیمین چو پر می جام زرین می‌کشد
سر گرانی هر دمش از پای در می‌آورد

لاجرم از بس که می‌خورده است آن مخمور چشم
چشم خواب آلود پر خواب سحر می‌آورد

یا صبای تند گویی سیم و زر را می‌زند
زین قبل در دست سیمین جام زر می‌آورد

تا که در باغ سخن عطار شد طاوس عشق
در سخن خورشید را در زیر پر می‌آورد
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۴
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۱۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۱۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.