هوش مصنوعی: این متن شعری است که در آن شاعر از عشق و عاشقی سخن می‌گوید و از درد فراق و جدایی می‌نالد. او از زیبایی معشوق و تأثیر جادویی چشمانش صحبت می‌کند و از ناتوانی خود در برابر این عشق و جذبه‌های آن می‌گوید. شاعر همچنین به مفاهیمی مانند عقل، صبر، و قلب شکسته اشاره می‌کند و از تلاش‌های خود برای رهایی از این عشق نافرجام سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و فلسفی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و مفاهیم پیچیده‌ی عرفانی نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد.

غزل شمارهٔ ۲۲۳

چون پرده ز روی ماه برگیرد
از فرق فلک کلاه برگیرد

بی روی چو ماه او دم سردم
از روی سپهر ماه برگیرد

صاحب‌نظری اگر دمم بیند
هر دم که زنم به آه برگیرد

در راه فتاده‌ام به بوی آنک
چون سایه مرا ز راه برگیرد

و او خود چو مرا تباه بیند حال
سایه ز من تباه برگیرد

خطش چو به خون من سجل بندد
دو جادو را گواه برگیرد

که حکم کند بدین گواه و خط
جز آنکه دل از اله برگیرد

هرگاه که زلف او نهد جرمم
صد توبه به یک گناه برگیرد

لیکن لب عذرخواه پیش آرد
وز هم لب عذرخواه برگیرد

جادو بچهٔ دو چشمش آن خواهد
تا رسم گدا و شاه برگیرد

صد بالغ را ببین که چون از راه
جادو بچهٔ سیاه برگیرد

عقل آید و عالمی حشر سازد
وز صبر بسی سپاه برگیرد

با قلب شکسته پیش صف آید
تا پرده ز پیشگاه برگیرد

چشمش به صف مژه به یک مویش
با خیل و سپه ز راه برگیرد

گفتم اگرم دهد پناه خود
کنجی دلم از پناه برگیرد

از نقد جهان فرید را قلبی است
این قلب که گاه گاه برگیرد
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۲۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۲۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.