هوش مصنوعی: این متن شعری عرفانی است که در آن شاعر از عشق الهی، رهایی از تعلقات دنیوی و مبارزه با نفس اماره سخن می‌گوید. او از تصمیم خود برای رها کردن نام و نشان، پاک کردن وجود از ناپاکی‌ها و رسیدن به حقیقت وجودی خود می‌گوید. شاعر همچنین از عزم خود برای ایجاد تغییرات بزرگ و مبارزه با وسوسه‌های نفسانی سخن می‌گوید.
رده سنی: 18+ این متن حاوی مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند مبارزه با نفس و رهایی از تعلقات دنیوی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر چالش‌برانگیز و پیچیده باشد.

غزل شمارهٔ ۲۲۵

دست در دامن جان خواهم زد
پای بر فرق جهان خواهم زد

اسب بر جسم و جهت خواهم تاخت
بانگ بر کون و مکان خواهم زد

وانگه آن دم که میان من و اوست
از همه خلق نهان خواهم زد

چون مرا نام و نشان نیست پدید
دم ز بی نام و نشان خواهم زد

هان مبر ظن که من سوخته دل
آن دم از کام و زبان خواهم زد

تن پلید است بخواهم انداخت
وثان دم پاک به جان خواهم زد

در شکم چون زند آن طفل نفس
من بی‌خویش چنان خواهم زد

از دلم مشعله‌ای خواهم ساخت
نفس شعله‌فشان خواهم زد

از سر صدق و صفا صبح صفت
آن نفس نی به دهان خواهم زد

چون عیان گشت مرا آنچه مپرس
لاف از عین عیان خواهم زد

لاف این نیست یقین است یقین
پس چرا دم به گمان خواهم زد

من نیم مطبخی زیر و زبر
دم بی کفک و دخان خواهم زد

چون سر و پای روان نیست مرا
قدم از پای روان خواهم زد

خصم نفس است گرم عشوه دهد
بر سر خصم سنان خواهم زد

تا که از وسوسهٔ نفس پلید
نفس از سود و زیان خواهم زد

به خرابات فرو خواهم شد
دست بر رطل گران خواهم زد

آن دم انگشت گزان می‌زده‌ام
این دم انگشت زنان خواهم زد

تیر را پیک بلا خواهم ساخت
تیغ را زخم میان خواهم زد

فتنه بیدار چنان خواهم کرد
کز سر فتنه نشان خواهم زد

هر شبان موسی عمران نبود
من دم گرگ شبان خواهم زد

تا کی از شعر فرید آتش عشق
در همه نطق و بیان خواهم زد
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مسدس مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۲۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۲۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۲۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.