۲۲۷ بار خوانده شده

شمارهٔ ۴

از دست دادخواه اگراینست آه ما
آه ار به داد ما نرسد دادخواه ما

از جرم خون من مکن اندیشه ای به حشر
کآنجا به غیر دل نبود کس گواه ما

صد بار آشیان مرا سوخت برق آه
یک خار کم نکرد به عمری ز آه ما

تأثییر آه ماست که کرده است ایمنش
اندیشه ای که داشت ز تأثیر آه ما

دل هر دم از تو نالد و من عذر خواه او
از این گناه تا که شود عذر خواه ما

گر پرتوی ز ماه بیفتد در آن (سحاب)
هر محفلی که گشته فروزان ز ماه ما
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.