۲۱۲ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۶

بگشای پای ما که کمند وفای تو
محکم تر است از همه بندی به پای ما

رفتیم از پی دل و دانی به راه عشق
گمراه تر از ما که بود رهنمای ما

گر چون تو دلبری برد از کف دل ترا
آگه شوی ز حال دل مبتلای ما

چون مرگ غیر باعث آزردگی تست
شادیم از این که نیست اثر در دعای ما

تیغ از میان کشیدی و از دل کشیدی آه
کشتی از آن و دادی ازین خونبهای ما

خواهیم مرگ مدعی و خویش تا شود
هم مطلب تو حاصل و هم مدعای ما

بیماری رقیب به حالم نکرد سود
سازد مگر وسیله ی دیگر خدای ما

حیران که در دل که کند جا غم جهان
تا شد بر آستانه ی میخانه جای ما

تا چیست سر اینکه به بیگانگان (سحاب)
زود آشنا شود بت دیر آشنای ما
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.