هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از حسرت و درد عشق سخن می‌گوید. شاعر از دوری معشوق و رنج‌های عشق شکایت دارد و به زیبایی‌های معشوق و ناامیدی خود اشاره می‌کند. همچنین، مضامینی مانند وفا، فریب، و مقایسه‌های زیبا بین طبیعت و معشوق در شعر دیده می‌شود.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد. همچنین، برخی از مضامین مانند حسرت و درد عشق نیاز به درک بالاتری از احساسات و تجربیات زندگی دارد.

شمارهٔ ۱۸

مانند من سگی سر کوی حبیب را
باید کز آشنا نشناسد غریب را

دردا که دلبری نبود جز تو تا به تو
چندی کنم تلافی رشک رقیب را

آنجا که زلف و روی تو باشد نهان کند
از شرم برهمن بت و ترسا صلیب را

تازین بهانه بازنگردد ز نیم ره
آگه ز مردنم نکند کس طبیب را

در این چمن دریغ که فرقی نمی کند
از بانگ زاغ زمزمه ی عندلیب را

آن به که حسرت تو بود چون شد از ازل
حسرت نصیب این دل حسرت نصیب را

گویا وفا به وعده کند کامشب اضطراب
افزون زهر شبست دل ناشکیب را

زاهد به ترک عشق فریبم نمیدهد
گویا که دیده آن رخ زاهد فریب را

دارد (سحاب) تا تن عریان چه جلوه سرو
چون او رود بجلوه قد جامه زیب را
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.