هوش مصنوعی:
این متن شعری عاشقانه است که در آن شاعر از عشق و فداکاری سخن میگوید. او بیان میکند که عاشق واقعی از هیچ چیز نمیترسد و حتی در برابر خطرات نیز ایستادگی میکند. شاعر همچنین به عشق الهی و معنوی اشاره میکند و از ترس و نگرانیهای عاشق در راه عشق سخن میگوید.
رده سنی:
16+
این متن شامل مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند فداکاری و ایستادگی در برابر خطرات نیاز به بلوغ فکری و تجربه بیشتری دارد.
غزل شمارهٔ ۲۴۲
مرد ره عشق تو از دامن تر ترسد
آن کس که بود نامرد از دادن سر ترسد
گر با تو دوصد دریا آتش بودم در ره
نه دل ز خود اندیشد نه جان ز خطر ترسد
جانی که بر افروزد از شمع جمال تو
میدان که ز پروانه کفر است اگر ترسد
جایی که جگر سوزد مردان و جگرخواران
در خون جگر میرد هر کو ز جگر ترسد
گفتی دلت از هجرم میترسد و میسوزد
بی وصل تو هر ساعت دلسوختهتر ترسد
از آه دل عطار آخر به نمیترسی
کانکس که خبر دارد از آه سحر ترسد
آن کس که بود نامرد از دادن سر ترسد
گر با تو دوصد دریا آتش بودم در ره
نه دل ز خود اندیشد نه جان ز خطر ترسد
جانی که بر افروزد از شمع جمال تو
میدان که ز پروانه کفر است اگر ترسد
جایی که جگر سوزد مردان و جگرخواران
در خون جگر میرد هر کو ز جگر ترسد
گفتی دلت از هجرم میترسد و میسوزد
بی وصل تو هر ساعت دلسوختهتر ترسد
از آه دل عطار آخر به نمیترسی
کانکس که خبر دارد از آه سحر ترسد
وزن: مفعول مفاعیلن مفعول مفاعیلن (هزج مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۴۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۴۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.