هوش مصنوعی: این متن شعری است که در آن شاعر با استفاده از استعاره‌ها و تشبیه‌های زیبا، زیبایی و جلال معشوق یا شخصیت مورد ستایش (احتمالاً فتحعلی شاه) را با عناصر طبیعی مانند آفتاب، ماه و سرو مقایسه می‌کند. شاعر از تفاوت‌های بین این عناصر و معشوق سخن می‌گوید و برتری معشوق را بر همه آن‌ها تأکید می‌کند.
رده سنی: 15+ این متن دارای مفاهیم عمیق شعری و استعاره‌های پیچیده است که درک آن‌ها به سطحی از بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات کلاسیک فارسی نیاز دارد. همچنین، ممکن است برخی از اشارات تاریخی یا ادبی برای کودکان قابل درک نباشد.

شمارهٔ ۴۱

گر خرد سنجد مه روی تو را با آفتاب
آنقدر بیند تفاوت کز سهابا آفتاب

ماه دوشت دیده مهر امروز شرمش باد اگر
باز طالع گردد امشب ماه و فردا آفتاب

آفتاب و سرو می گفتم تو را گر داشتی
عارض تابنده سرو و قدر عنا آفتاب

هر شب اندازد سپر از تیر آه من بلی
چون تو کی دارد دلی از سنگ خارا آفتاب؟

گفتمش: چون بینمت پنهان شوی گفتا: بلی
چون (سحاب) آید نگردد آشکارا آفتاب

آفتاب از آفتاب عارضت روشن چنانک
ز آفتاب چتر شاهنشاه دنیا آفتاب

آفتاب سلطنت فتحعلی شه آن که سود
بر درش هر شام روی عالم آرا آفتاب
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.