هوش مصنوعی: این شعر از عشق، فراق و درد دل شاعر سخن می‌گوید. شاعر از یوسف و یعقوب مثال می‌زند و به انتظار وصال و رنج هجران اشاره می‌کند. او از سنگدلی معشوق و بی‌توجهی او به حالش شکایت دارد و آرزو می‌کند که کاش معشوق از درد دل او آگاه بود. همچنین، شاعر از گمراهی در راه عشق و نبود راهنمای مناسب می‌نالد.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و مفاهیم پیچیده‌تر ادبی نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.

شمارهٔ ۴۹

چون یوسف من گر به نکوئی پسری داشت
یعقوب ز حال دل زارم خبری داشت

ای دل ز چه رو منتظر صبح وصالی
کی بود که از پی شب هجران سحری داشت؟

یا رب بچه جرم از نظر انداخته ما را؟
آن شاه که بر حال گدایان نظری داشت

میبرد اگر سنگدلی دل ز کف او
آن سنگدل از حال دل من خبری داشت

از دام تواش خواهش پرواز نمی بود
آن روز که مرغ دل من بال و پری داشت

ره جانب مقصد به ره عشق کجا برد
هر کس چو دل گمره من راهبری داشت

سنگین دل و بی رحم (سحاب) اینهمه کی بود
گر آه دل من به دل او اثری داشت
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.